پنج ماه از اولین محموله دهلچی گذشت و سال تموم شد. تو این پنج ماه دهلچی هم فحش شنید و هم تمجید، هم پیشنهاد همکاری به دستش رسید و هم آرزوی گور به گوری، اما یه چیز براش کم کم مسلم شد و اونم اینکه کارش درسته. استادا و خبرنگارا سکوت کردن (آدم به فکر می افته نکنه یه ارتباطی بین اینا هست) اما بعضیها برعکس. مثلا فرهنگ و آهنگیا، که از همون اول با دهلچی مهربون بودن، یه سرمقاله نوشتن و کلی ازش تعریف کردن؛ جوری که دهلچی وسوسه شده بود اون هفته واسه قلیون کشی بره قهوه خونه فرهنگ و آهنگ!
البته دهلچی شانس داشت و روی دیگر سکه را هم دید: پست های اخیر هرچی فحش بود از آسمون رو سر دهلچی سرازیر کرد (دهل خو کن به فحش خوردن که این هم عالمی دارد!).
دهلچی الان یه جورایی واسه خودش استاد شده؛ چون مثل استادا یه عالم دوست داره و یه عالم دشمن! اما این نیمچه استاد کشککی از دوستای بدش بیشتر دلخوره تا از دشمناش. دوستای بدش دو دستهان: یکی اونایی که تا دهلچی به بُتهای رقیبِ بتِ خودشون گیر میده احسنت و آفرین میگن و همچین که پاچۀ بت خودشونو میگیره اخم و تخم میکنن؛ یکی هم اونایی که فکر میکنن دهلچی به خاطر سلیقه موسیقی پاچه کسی رو گرفته. دهلچی از کامنتهایی که مثلا تشویقش میکنن و میگن «خوب کردی حال فلان کس رو گرفتی، چون موسیقیش بیارزشه» واقعا دلخوره.
دشمنای دهلچی کیان؟ اونایی که هی میگن «تو خودت شاگرد کی هستی؟»، «اگه مردی پاچهی فلانی رو بگیر»؛ «بیا انتقاد سازنده کن»، «خراب نکن، بساز»، «چرا توهین میکنی؟»، «مگه خودت خوار مادر نداری؟»، «معلومه هیچ پخی نشدی، عقده داری»، و از این جور حرفا. البته اینا با این جملات با دهلچی دشمنی میکنن، ولی ازین طرف دهلچی باهاشون هیچ دشمنی نداره.
پس دوستای بد و دشمنای نازنین، بذارید دهلچی خیالتونو راحت کنه:
1. دهلچی دوست آویزون نمیخواد. هر کی آویزونه و فکر میکنه دوست دهلچیه بدونه که یه روز دشمنش میشه، چون دهلچی به همه -حتی خودش- بالاخره یه گیری میده، حالا اگه با پاچهگیری نشد (چون بعضیها راحت پاچه نمیدن) با شوخی. حالا واسه چی شوخی؟ چون دهلچی ازاین همه قدیس مآبی پر از تعارف و تکلف و دروغ کلافه است. دهلچی یه نوع ماساژه برای رگهای سیخِ گردن. یه نوع آرامبخشه برای اعصاب متعصب. دهلچی تا اون رگها و این اعصاب آروم بشه خواهد نوشت. پس سخت نگیرید. اگه مطلبی خندهدار بود بخندید. هیچ طور نمیشه.
2. دهلچی با شعار باسمهایِ «خراب نکن، بساز» میونهای نداره. شعار دهلچی اینه: «خراب کن و بساز». البته دهلچی چیز زیادی رو هم نمیخواد خراب کنه: یه چند تا ازین برج و باروهای افسانهای استادا رو که هم چهره شهر و خراب کردن، هم واسهشون پول تراکم ندادن و هی رفتن بالا. بعدشم یه چندتا ازین معبدای استادای قدسی که فقط کلی زمین اشغال کردن و دیگهشم چند تا ازین کارخونههای تولید «آویزون» و «مونگول» که دارن شهر و آلوده میکنن و آخرشم یه تعدادی ازین کارگاههای عذاب آور هنرهای سنتیِ خالیبندی، مفتخوری، ریاکاری، عوامفریبی و غیره. هر چی از اینا خراب بشه شهرمون قشنگتر می شه و وقتی اینا خراب شد، خودبخود دنیای تازهای ساخته میشه. شک نکنید.
3. اگه دوست دارین، فکر کنین دهلچی هیچ پُخی نشده و یه آدم بدبختیه که داره از عقده خفه میشه. سرتاپاش پر از دمل چرکیه که هی سر وا میکنه. موفقیت هر کسی رو میبینه به گلوش چنگ میندازه، زبونش میزنه بیرون، چشاش ور میقلمبه؛ بیسواده، معتاده، شاگرد نونوا و شاگرد بنا و موادفروشه؛ راحت باشید. اما یه چیز یادتون نره: «ببین چی میگه، نبین کی میگه».
4. آخر از همه، ولی مهمتر از همه اینکه دهلچی به هیچکس به خاطر موسیقیش گیر نمیده، مگه اینکه باز پشت قضیه ادعاهای بیخود باشه. برای اینکه خیال همه در این سال نو و نوروز فرخنده راحت باشه: دهلچی موسیقی همۀ استادا رو، حتی اونایی که ازشون بیشترین پاچه رو گرفته و باهاشون تندترین شوخیها رو کرده، دوست داره. از اون هم بالاتر، به نقش ارزندهای که اونا در تاریخ موسیقی ایران ایفا کردن و باعث اعتلای موسیقی ایرانی شدن اعتراف داره و به همهشون احترام میذاره. دهلچی میخواد نشون بده که میشه دوست داشت و احترام گذاشت ولی برده و مونگول و آویزون نشد. اگه فضای موسیقی ما از پاچهخواری به پاچهگیری رو کنه استادای گرانقدر ما به اینکه فقط استاد موسیقی باشن رضایت میدن. بابا به خدا لازم نیست یه نفر واسه اینکه استاد موسیقی باشه علامه دهر و قبله عالم و آدم هم باشه. اگه اینو، هم استادا و هم آویزونای استادا بفهمن، دهلچی به بزرگترین هدف خودش رسیده.
دهلچی نوروز باستانی رو به همه تبریک میگه و سالی پر برکت و بدون پاچه برای موسیقی ایران آرزو میکنه. از اونجا که تو این دو هفته تعطیلات نه احتمالا کسی پاچه میده، نه دهلچی حال پاچهگیری داره (بالاخره تعطیلات حق همهست)، تا محموله بعدی، که بعد از ۱۳ فروردینه، بدرود.
تعطیلات خوبی داشته باشین.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر