۱۳۸۷ آبان ۹, پنجشنبه

گزارش جشن بیستمین سال تأسیس خانۀ موسیقی

جشن خانوادگی استاد شجریان یا همان جشن خانۀ موسیقی ـ که امسال از سالروز فارابی به سالروز تولد استاد شجریان تغییر یافته بود ـ به شکل با شکوهی دیشب در تالار وحدت برگزار شد.

به گزارش خبربذار دهلچی جشن بیستمین سال تأسیس خانۀ موسیقی همزمان با روز تولد استاد شجریان به صورتی با شکوه و خیره کننده در تالار وحدت برگزار شد. در آغاز جشن، نوۀ چهار سالۀ استاد شجریان در فضایی مملو از سکوت و بهت شنوندگان ترانۀ "تولد، تولد، تولدت مبارک..." را در ماهور چپ کوک خواند که با تشویق ممتد تماشیاچیان روبرو شد و در پی آن وی ترانۀ "اومدی، اومدی، چه خوب کردی اومدی..." را نیز اجرا نمود و همچنان تشویقها و دست زدنهای بی پایان شنوندگان ادامه یافت طوری که سرانجام نوۀ کوچک استاد مجبور شد تصنیف ماندگار "جوجه کوچولوی سحر جیک و جیک سر کن، به مامان بزرگت بگو داغ بابا بزرگمو تازه تر کنه..." را اجرا کند. لازم به ذکر است که درین اجرا نوۀ استاد شجریان را داریوش پیرنیاکان با نوای تارش همراهی می نمود.

پس از آن نامزد برادرزادۀ شیری پسر خواندۀ استاد شجریان شعر بسیار دلکشی را در سبک پست پیشتاز مدرن که به مناسبت تغییر زمان جشن خانۀ موسیقی از سالروز فارابی به سالروز تولد استاد سروده بود خواند و وی نیز با تشویق حضار مجبور شد شعر تصنیف ماندگار مرغ سحر را به فرم پست پیشتاز مدرن با مطلع زیر دکلمه کند:

"سر کن دِ مرغ سحر، سر کن بینیم باآآآ، سر کن ناله را دِ... و داغ سرد استاد را، آ....ه، ...، ...، تر و تازه کن، مردی تر و تازه کن، دِ تر و تازه کن بینم باآآآ"

در فضای آغشته به معنویت پس از دکلمۀ شعر، خود استاد شجریان به روی صحنه رفت که با تشویق بی حد و حصر حضار همراه بود و استاد خاضعانه برای ایشان تعظیمهای مکرر فرمودند و گوشۀ چپ بالا و گوشۀ راست پایین را نیز از عنایت و قدردانی خویش بی نصیب نگذاشتند. سپس خاطرۀ مفصلی از دوران کشاورزی و شرکت در تیم والیبال مدرسۀ خود را تعریف کردند و در پایان از توپ والیبال خاصی که طراحی و تولید استاد بود و نیز از بوته های گوجه سنتی پیوندی استاد رونمایی شد. پس از آن مسابقۀ دو تیم والیبال ملی ایران و منتخب خانۀ موسیقی با توپ ساخت دست استاد در صحن تالار وحدت برگزار شد که با تشویق ممتد و مهیج شنوندگان همراه شد. در پایان تیم خانه موسیقی 5 بر 3 تیم ملی والیبال را شکست داد که در پی این برد حسن ذوق و استعداد استاد در طراحی و ساخت توپ جدید بر همگان به یقین آشکار گردید. لازم به ذکر است که پست پاسور و کاپیتان تیم منتخب خانۀ موسیقی را داریوش پیرنیاکان عهده دار بود.

پس از این زمان استاد شجریان به رسم یادبود به چند تن از اهالی موسیقی که خودشان دوست داشتند لوح افتخار و تندیس طلایی نوازندۀ مرغ سحر خانۀ موسیقی را اهدا کردند:

1- تندیس طلایی نوازندۀ مرغ سحر برای دهمین سال متوالی به استاد جلیل شهناز برای یک دهه دریافت همین تندیس

2- تندیس طلایی نوازندۀ مرغ سحر برای دهمین سال متوالی به استاد حسن کسایی برای چرخاندن سمت و سوی تمجیدهای ایشان به سوی خانۀ موسیقی و بالاخص به سوی استاد و البته رهایی از نیشهای درجه یک اصفهانی ایشان که برای یک عمر شرمندگی کافی است...

3- تندیس طلایی نوازندۀ مرغ سحر برای دهمین سال متوالی به استاد فرامرز پایور به خاطر این که از سال سومی که ایشان برندۀ تندیس شدند همچنان هر سال نامه می نویسند که تو را به خدا این تندیس را یک بار هم بدهید به یک جوانی، به یک آدم دیگری از این جامعه موسیقی که آن ها هم امیدوار باشند و مثلا خیال کنند دست کم خانه موسیقی به آنها اهمیت می دهد... هیئت داوران و استاد شجریان به خاطر این همه عزت نفس و این فروتنی که از یک استاد موسیقی بعید است، ایشان را تا زمانی که در بستر بیماری هستند همچنان برندۀ تندیس طلایی خانه موسیقی اعلام می کند.

4- تندیس طلایی نوازندۀ مرغ سحر به هوشنگ کامکار برای این که ایشان به شکلی باور نکردنی توانسته یک گروه موسیقی را بیشتر از پانزده سال دور هم نگه دارد. الله اکبر! هیئت داوران و به ویژه استاد شجریان ازین اتفاق غریب که شق القمر به حساب می آید ایشان را شایستۀ دریافت تندیس خانه موسیقی تشخیص دادند.

بعد از مراسم اهدای تندیس 15 دقیقه تنفس از دست استاد اعلام شد. در زمان تنفس مدعوین می توانستند از نمایشگاه نقاشی همسر استاد شجریان و دختر استاد و نیز کاردستی های خود استاد که در سالن انتظار بر پا شده بود بهره ببرند و همراه آن در سالن انتظار با کیک های دست پخت نوه عمۀ استاد به همراه آب گوجه سنتی تولید استاد پذیرایی شدند.

در بخش دوم، جشن تولد استاد یا جشن خانه موسیقی با تکنوازی تار استاد پیرنیاکان ادامه یافت و در پایان مراسم بریدن کیک هفت طبقه تولد استاد به همراه رقص چاقو توسط رقصندگان تربت جام و نیز رقصانندگان دایمی این مراسم برگزار شد که در آن میان رقص چاقوی گرگری که توسط استاد پیرنیاکان انجام شد با تشویق بسیار حضار مواجه شد طوری که ایشان ناچار شدند به همراه تصنیف ماندگار مرغ سحر که توسط جمیع حضار خوانده می شد نیز رقص گرگری بفرمایند.

پس از این قسمت از همه دست اندرکاران خانه موسیقی من جمله وزارت ارشاد، دفتر موسیقی، انجمن موسیقی، خانواده های شجریان، پیرنیاکان، گنجه ای، سریر، نوربخش و نیز از همه دوستان، آشنایان و سایر بستگان که از راه های دور و نزدیک با حضور خودشان جشن تولد استاد را صفا بخشیدند وهمچنین از صنف محترم ناشران موسیقی برای نهایتا 10 درصد پشت جلد که به موسیقیدانهای بدبخت می دهند - آن هم به زور- تشکر و قدردانی گردید و در پایان به رسم یادبود دی وی دی تصویری تمام اجراهای "مرغ سحر" استاد شجریان همراه زیرنویس چینی آن از ابتدا تا امروز بین مدعوین پخش شد.

لازم به ذکر است که مراسم اهدای تندیس خانه موسیقی به بهترینهای موسیقی سال همچنان پس از گذشت 10 سال به تعویق افتاد، استاد شجریان در پاسخ به علت این واقعه به خبربذار دهلچی گفت: واضح و طبیعی است که باید نخست از استادان، این ذخایر بی همتای موسیقی قدردانی شود و پس از آن نوبت به جوانها برسد. وقتی هنوز استاد شهناز و کسایی و پایور و اینها در قید حیاتند که زشته درین شرایط دیگه آدم تندیس بده به یه جوونی که به فرض خیلی هم خوب موسیقی ساخته! بنابراین جوان ها حالا صبر کنند و هر سال شاهکار بسازن و بدن به ناشرا تا بالاخره نوبتشون برسه.

تحلیل دهلچی: با توجه به اینکه هر سال 4 تندیس از سوی خانه موسیقی اهدا می شود و با توجه به این که دست کم 400 استاد و ذخیره موسیقی فقط در همین موسیقی اصیل داریم (آمار: کتاب مردان موسیقی ایران) جوانها انشا الله صد سال بعد احتمالاً اگر زنده باشند و هر سال هم با پر رویی هر چه تمامتر نمونه های موسیقی شان را -البته اگر ناشر صلاح بداند- به خانۀ موسیقی بفرستند، یحتمل تندیس طلایی خانه موسیقی را از دست نوه نتیجه های استاد شجریان دریافت خواهند کرد.

من الله توقیف

۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

تذکرة الاساتید: ذکر شیخ‌الپشّامین محمدرضا لطفی الجرجانی رضی الله عنه

آن مطرب درویش، آن تاری ِ پُر ریش، آن ضارب مضراب، آن عاشق دُرّاب، آن قطبِ جهانی، مولانا محمد‌رضا لطفی الجرجانی، غفرالله معاصیه، از بزرگانِ تارنوازی بود. گویند در گهواره پستان به ناخن ِ مصنوعیِ سه‌تار بگرفتی و به گوشۀ مغلوب مادر را بخواندی و در مقام شاه‌ناز بموییدی. سببِ نواختنش را گویند که شبی بر صحرای جرجان بگذشتی، مردی دید دست در تنبوری فرو برده به غایت بکر می نوازد به راه های کهن که هیچ از آن نفهمید. سبب پرسید، مرد گفت ترا که علم تنبور نَبوَد فهم معانی نتوانستی کردن. به یکباره منقلب گشتی و گویند چهل شبان روزان راه برفتی و بگریستی که تار می خواهم. برادری بودش از محبّان اهل‌طرب که تار به وام به او بدادی و، همان‌که دست بر ساعد آلت روان گشتی، تار برادر پس ندادی. گویند این اولین کرامت وی بود و اولین سازی که صاحب شدی و درمی‌ندادی. از آن پس هر ساز که خوش آمدش ببردی و هر ساز که ببردی نیاوردی و به هر بلاد که شبی میخ اقامت فروکردی سه‌تاری به رسم امانت نهادی.

نقل است در جوانی راهی دارالحکومۀ طهران شد و در سودای نام به گرفتن کام مشغول. از وی نقل است که گفت «چون به دارالحکومه رسیدم هیچ ندانستمی و محنت بسیار نکشیدمی که مرا میراث از پدر بود و دیگران را نه. پس راه دبستان هنر گرفتمی و سر از بلدالعلم طهران به کسب الحان بدرآوردمی، پس به دارالاشاعه و الحفظ موسیقی شدم که مرا افزون خوش آمدی.» گویند وی یگانه مطربی بود که هر معلمش از او ناراضی بودی و دیگران از وی به غایت راضی. در جوانی بر طریقت اهل چپ استوار بودی و ریش انبوه داشتی و جز در پناه «سایه» راه نرفتی، تا آن که به سبب تلاطمات ِ حقّانی و تصادفات اسلامی ترک دیار و به بلاد افرنگ هجرت کرد. نقل است که در بلاد افرنگ ترک طریقت چپ کردی و در مفارقتِ «سایه» با آفتاب ساختی و زان پس هر صباح بر بالای درختی رفتی و اذان گفتی و پایین که آمدی به مکتب شدی و به هر آنچه از زدنی و کشیدنی و کوبیدنی و فروکردنی بود پرداختی تا به غایت کرامات رسیدی؛ چنان‌که توانستی هیچ ننواختی و سامعان مبهوت نمودی. از ذوالبوس بندری نقل است که از سامع شیرازی شنیدم که می‌گفت مولانا لطفی ریز زیاد نزدی، چندان که در کمال استادی هیچ نتوانستی زد.

گویند هر شب به خواب خاتم مرسلین را دیدی و وی را نشناختی و هر چه آن بزرگ خواستی که خود را بشناسانی شیخنا مطلب را نگرفتی. تا آن که شبی از ترس از خواب بخاست و خواب به معبّری بگفت عظیم پیر و تعبیر رفت که دیگر بساط ماندن به بلاد افرنگ جایز نبوَد که زر از بهر ِ کیسه در افرنگ فراچنگ آوردن نتوان. به موطن برو که مسلمین و مؤمنین و الخاصه مسلمات و مؤمنات بر سبیل حماقتند و از آنچه تُرا نیست غافلند و عظیم تُرا طالبند و سالهاست ریش ترا ندیده‌اند و ذکر احوالت شنیده‌اند و باطن تو چه دانند و بر ظاهر عمریست به کارند و از عقوبت طریقت پیشین خبری نیست. بی درنگ زلف و ریش سفید شانه کردی و راهی دیار قدیم و جمع ندیم شد.

از معجزات وی آن است که در پاسی از روز سه هزار جوان را بیازمودی و در کمتر از آن آموختی از همه فن بر همۀ آلات مشتمل بر سنتور شیرازیان و سه‌تار کرمانیان و تار فراهانیان و تنبور شروانیان و چنگ بلغاریان، و ضرب طهرانیان و دف سقزیان و کمانچۀ کاشانیان ونی اصفهانیان و قیچک سیستانیان و دوتار خراسانیان و زنبورک جرجانیان و دهلک بلوچان و قاشقک سمنانیان و سنج بوشهریان و فیانوی افرنگیان و آواز خراباتیان. گویند پیش از نواختن فال می‌گرفت و چشمها می‌بست و سر به جیب حال فرو می‌برد و هربار همان شعر قبل می‌خواند. نقل است که این فن از مولانا مُعَربَدَةُ العَرّابین، صُدیف، آموختی. از او پرسیدند که یا شیخ چون هر بار همان می‌خوانی پس سبب تفأل فاش کن. گفت نمی کنم. و نکرد. وی را از آن روی که هر سخن را برهانی از احادیث اساتید قدیم بر سر زبان بودی نیز محدِّثِ اهل‌طرب خواندندی.

خانم فوزیه مجد اشتباهات استاد محمدرضا لطفی را می‌گیرد



مجله‌ی فرهنگ و آهنگ، شماره 21، مرداد و شهریور 1387

استاد لطفی گفته است: «هنگامی که من از مرکز استعفا کردم، خانم فوزیه مجد تلاش کرد تا رانده شده‌های آنجا را به بخش خود جذب کند».

خانم مجد: «نگارنده دنبال رانده شده‌ها نبود، خودشان مراجعه کردند».

استاد لطفی گفته است: «بالاخره استاد کامل نورعلی برومند و تا حدودی سعید هرمزی را گرد خود جمع کرد».

خانم مجد: «استاد برومند و استاد هرمزی هیچ‌گاه در ارتباط با این واحد (گروه گردآوری و شناخت موسیقی) قرار نگرفتند».

استاد لطفی: «اگر کار این واحد را با هسته‌ی اولیه‌ی کارهای دوران صبا و چکناوریان قیاس کنیم که با فاصله‌ تقریبی بیست سال مجددا اقدام شده بود...»

خانم مجد: «جریان (صبا) بر می‌گردد به چهل و پنج تا پنجاه سال قبل از گردآوری‌های دهه‌ پنجاه... و فعالیت لوریس چکناوریان به نت نویسی تعدادی نغمه برای آهنگسازی محدود می‌شود».

استاد لطفی: «اولین کنسرت این استادان صاحب نام (استادان موسیقی نواحی) در تئاتر شهر تهران برگزار شد».

خانم مجد: «خیر، نخستین برنامه در شهریور 1352 در شیراز برگزار شد».

استاد لطفی: «قرار شد سلیمانی، یگانه و چند نفر دیگر را به هتلی چهار ستاره در خیابان پهلوی سابق ببرم».

خانم مجد: «نظرمحمد سلیمانی و محمدحسین یگانه با هم به تهران دعوت نشدند... استاد یگانه در تمام مدت اقامتشان در تهران در خانه ما سکونت داشته و مهمان ما بودند».

و شاهکار قضیه:

استاد لطفی: «خوشبختانه سلیمانی هنوز زنده است و از مرگ همکارش حاج قربان بسیار افسرده شده».

خانم مجد: «نظرمحمد سلیمانی در مهر 1357 فوت شده بود. بعید است که این دو همدیگر را شناخته باشند».

دُهُلچی: بابا هرودوت!

میراث

* بخشی از میراث گذشتگان موسیقی ما در یک نگاه کلی:

ردیف میرزاعبدالله، ردیف آقا حسینقلی، نت‌نویسی ردیف موسی معروفی، ردیف آوازی دوامی، ردیف علی اکبر خان شهنازی، تصانیف عارف، تصانیف شیدا، پیش درآمدها، رنگها و چهارمضرابهای درویش خان، رکن الدین خان مختاری، یوسف فروتن و ابوالحسن صبا، ردیفهای ابوالحسن صبا، ردیف سعید خان هرمزی، ردیف یوسف فروتن، ردیف مرتضی خان نی داوود و ... .

* بخشی از آثار و میراث استادان موسیقی امروز ما برای نسلهای آینده (برای رعایت حال خوانندگان از ذکر نام اساتید خودداری می کنیم):

- ردیف میرزاعبدالله به روایت تار و سه تار استاد ...

- باز هم ردیف میرزاعبدالله به روایت سه تار استاد ...

- دوباره ردیف میرزاعبدالله به روایت سه تار استاد ...

- همچنان ردیف میرزاعبدالله به روایت سه تار استاد ... (D.C، تکرار از اول قطعه)

- حالا ردیف میرزاعبدالله به روایت سنتور استاد ... به همراه نت‌نویسی آن

- ردیف میرزاعبدالله به روایت سنتور آن استاد توسط یکی از شاگردان فداکار و بیکار همان استاد

- نیز ردیف کششی میرزاعبدالله به روایت کمانچه استاد ...

- و باز هم ردیف کششی‌تر میرزاعبدالله به روایت کمانچه دیگر استاد ... همراه نت‌نگاری آن

- ردیف میرزاعبدالله توسط خود همان استاد

- هم چنین ردیف بادی میرزاعبدالله به روایت نی استاد ...

- حتی ردیف کوبه ای میرزاعبدالله به روایت تمبک استاد ...

- و بالاخره ردیف میرزاعبدالله با سوت استاد ...

- حالا جواب ردیف میرزاعبدالله با آواز استاد ...

- نت‌نگاری همان جواب آواز ردیف میرزاعبدالله توسط پژوهشگر بزرگ، استاد ...

- ردیف اشاره‌ای میرزا عبدالله با حرکات دست و صورت مخصوص ناشنوایان، توسط استاد...

- ردیف میرزاعبدالله به خط بریل برای نابینایان، کاری از استاد ...

- نت‌نویسی تحلیلی ردیف میرزاعبدالله همراه با شکلک و نقاشی برای تیزهوشان و همچنین ویژۀ شب امتحان ردیف برای دانشجویان رشتۀ موسیقی، توسط استاد ...

- میرزا عبدالله گام به گام، مخصوص داوطلبین رشته‌های موسیقی دانشگاه، توسط استاد ...

- نت‌نگاری ابداعی ردیف آوازی دوامی مناسب برای کودکان از ردۀ سنی اسپرم تا سه ماهگی، توسط استاد ...

- ردیف دوره عالی علی اکبر خان شهنازی برای ساز دهنی، توسط استاد ...

- نت‌نگاری ردیف میرزاحسینقلی توسط مرحوم استاد ...

- کپی کردن همان نت‌نویسی‌های آن استاد مرحوم از ردیف میرزاحسینقلی به دست دیگر استاد ...

- و چاپ مجدد آن به نام شریف خود آن دیگر استاد ...

- اجرای تار بر اساس همان نت‌نگاری کپی شده ی استاد ... از ردیف میرزا حسینقلی توسط شاگرد بَرومند همان استاد با مقدمه و تأیید خود حضرت استاد

- نت‌نویسی همین اجرای ردیف میرزا حسینقلی با تار آن شاگرد بَرومند توسط یکی دیگر از شاگردان بَرومندتر آن استاد ...الخ

- اجرا و ضبط تصانیف عارف و شیدا بر اساس نت‌نویسی‌های ابوالحسن صبا و دیگر استادان و بالعکس

- نت‌نویسی تصانیف عارف و شیدا بر اساس اجرا و ضبطهای ابوالحسن صبا و دیگر اساتید قدیم

- لگدی به آثار جاویدان موسیقی ایران به همراه بازسازی آنها توسط جامعه اساتید

- نظریه تراشی به هر ضرب و زوری برای موسیقی ایران

- تحلیل ایدﺌولوژیک و بی دلیل آثار موسیقیدانان بدبخت گذشته و حتی آینده!

- کشف مجدد دانگ های موسیقی ایران

- نگاهی به نظری به موسیقی ایران

- انگشتی به صد رنگ قدیمی

- نت‌نویسی آثار درویش خان

- درویش خان آثار نت نویسی

- ...

۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه

جایزه ی بهترین های سال در جشن خانه موسیقی

"به گزارش سایت خانه موسیقی، از امسال جشن های خانه موسیقی، با اهدای جوایزی به بهترین آثار موسیقایی سال در زمینه های مختلف برگزار می شود. برای این کار هیئت مدیره خانه موسیقی، یکصد نفر از هنرمندان موسیقی را به عنوان داوران دائمی این خانه در اهدای جوایز انتخاب کرده است که هر سال تعدادی از آنان به قید قرعه برای داوری آثار انتخاب خواهند شد."<لینک خبر>

در همین راستا به خانه ی موسیقی پیشنهاد می شود که جوایزی هم به سبک جوایز هنری با نام هنرمندان فقید مانند جایزه ی کاوه گلستان که به بهترین عکاس خبری هر سال اهدا می شود یا حتی نوبل و ... به موسیقی دانان داده شود. البته با توجه به پیچیدگی و تنوع شخصیت هر کدام از هنرمندان برجسته ی موسیقی دان کشورمان حضور داورانی از اصناف دیگر نیز برای داوری ضروری به نظر می رسد.

1- جایزه ی بهترین "داوود گنجه ای" سال، با نماد خاله خرسه ی مهربان طلایی، به کمک داوران صنف کلاه مخملی های سید اسماعیل و نیز لوطی های نوچه نواز اهل طرب

2- جایزه ی بهترین "داریوش پیرنیاکان" سال، با نماد مضراب مومی علی اکبرخان شهنازی، به کمک داوران صنف عاشیق ها و چگور نوازان دشت مغان و هم چنین شهرستانی های خوش شانس مقیم مرکز

3- جایزه ی بهترین "مجید کیانی" سال، با نماد مضراب لخت چوبین، با کمک داورانی از فرقه ی طالبان و صنف مرغ یک پا فروشان و همچنین با صلاحدید بیشتر شوراهای کشور

4- جایزه ی بهترین "محمد رضا لطفی" سال، با نماد بیخ دسته ی تار بلورین، با کمک داوران اصناف و احزاب و فرق مختلف کشور و نیز صنف اذان گویان مقیم آمریکا و همچنین کانون کمانچه نوازان

5- جایزه ی بهترین "علی بیانی" سال، با نماد جاروی جادوگری حصیری، با کمک صنف رمالان و کف بینان و دعا نویسان مقیم خیابان ولی عصر و منطقه ی فرحزاد و نیز صنف حرافان و خیاطان و ربط دهندگان گوز به شقیقه

6- جایزه بهترین "ایرج نعیمایی" سال، با نماد علامت سؤال پشمین ، با کمک و هم فکری رستوران های زنجیره ای اکبر جوجه، صنف سبزی فروشان و نیز جماعت نخود هر آش

7- جایزه بهترین "داریوش طلایی" سال، با نماد قلبی از حلبی، با کمک صنف مخالفان و ناراضیان و ناامیدان و رانده شده گان از اجتماع و نیز صنف لنگش کن گویان دور گود نشین.