جون ننهت ناله نکن مرغ سحر، بیخیال
باز نکن داغ منو تازه و تر، بیخیال
آخرِ کنسرته، ممل خوابه، فِری منگ و گیج
هادی و اصغر چپه گشتند و دمر، بیخیال
از سرِ شب آمدهایم حالا شده نصف شب
مرگ ِ خودم رفت ز این ناله اثر، بیخیال
گفتی برو بوفه بخر چیپسی و نوشابه ای
سعی به جایی نرسد، گمان مبر، بی خیال
بوفه بُوَد حصن حصینی نتوانش گشود
گرچه هجوم آوری با گرز و سپر، بی خیال
تشنهلبم، گرسنهام، خسته ام، افسرده ام
مُردم از این درد سر و درد کمر، بیخیال
مسئول صوت و میکرو هم بنده خدا خسته شد
گمون کنم رفته لالا یا به ددر، بیخیال
تا که مناسب شود اشعار تو ترسم شبی
طول کشد تا سحر آوازِ شجر، بیخیال
بَسه که شورش در اومد، ضایه شدن جملگی
آمرتضی، آممتقی، آبجی قمر، بیخیال
بابا دیگه حال سیاسی که نداره کارِت
این بازیا بی مزه شد ز هر نظر، بیخیال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر